Tuesday, January 27, 2009

پاسخ به نظر خواهی سایت گزارشگران



دلائل تشدید سرکوب و سانسور در ماههای اخیر بطور مختصر کدام است؟

به باورمن پیش از پرداختن به دلایل، باید به علل تشدید سرکوب و سانسور در ماه های اخیر پرداخت. در پایه ای ترین سطح علل تشدید سرکوب و سانسور در ماه های اخیر، تعمیق روزافزون بحران اقتصادی – اجتماعی، رشد روزافزون اعتراضات اجتماعی، شکاف روزافزون بین صفوف، اراده و مشی سیاسی حاکمان، و گسترش چشم گیر رسانه ها و تشکل های سیاسی و نقش آنان در افشا گری ، آگاهی رسانی و سازمان دهی پیکار سیاسی- طبقاتی است. وجود همین علل کافی است که هر دولت لیبرال دموکراتی را نیز قانع کند که باید از حربه ی سرکوب و سانسور استفاده کند. حال در نظر بگیرد وضع دولتی خودکامه و دینی را که با بحران سلطه و کنترل نیز روبرورست. درنتیجه علت تشدید سرکوب و سانسور در شرایط سیاسی کنونی، تشدید مبارزه و نقشی است که رسانه ها در این شرایط ایفا می کنند. و اما دلایل، دولتی که بنیان گذار آن از ضرورت شکستن قلم ها سخن می گفت و رهبر فعلی آن به صراحت از رسانه ی دولتی آن ( ایرنا) جز دست بزن نظام انتظاری ندارد؛ طبیعی است که هر رسانه ی غیر خودی را نیزدست بزن غیر خودی ها بپندارد و فرمان قطع کردن آن دست ها را صادر کند. دولتی که پی در پی بنا به مصالح قدرت ارتجاعی خود، زنده گی سیاسی و فرهنگی و اجتماعی مردم را با خط های قرمز مریی و نامریی خود محدود و مشروط می کند؛ ناگزیر است که میدان فعالیت رسانه هایی را که بلند گوی اعتراض مردم هستند، وجب به وجب مین گذاری کند، تا بهتر بتواند به زعم خود هر صدایی را در نطفه خفه کند. دولتی که هر روزه به صورت سازمان یافته تاریکی اندیشی را تبلیغ و ترویج می کند، به ویژه در شرایط ملتهب سیاسی، ناگزیر است رسانه های روشن گر را سرکوب و سانسور کند. دولتی که کابوس سرنگونی، خواب خوش را از آن ربوده است، ناگزیر است رسانه هایی را که سلاح سازمان یابی توده ی معترض است سرکوب کند. سرکوب و سانسور رسانه های آگاهی بخش، سازمان گر، افشاگر، روشنگر و رادیکال، خواست تمامی جناح های حکومتی است . فراخوان محمد قوچانی در ضرورت سرکوب کمونیست ها و ابراهیم یزدی در پاک سازی انجمن های دانشجویی را بیاد بیاورید. اما دامنه ی سرکوب و سانسور در ماه های اخیر فقط به رسانه های آگاهی بخش و رادیکال محدود نبوده است، بل دامن رسانه های خودی را نیز گرفته است. به باور من علت اصلی سرکوب و سانسور رسانه های خودی، تشدید تضادهای درون جناحی، حول مهار بحران و سرکوب اعتراضات و خیز برداشتن برای به دست گرفتن زمام ریاست جمهوری در دوربعدی است. جناح مغلوب برای به کف آوردن پست ریاست جمهوری ناگزیر است که عامل تمامی بحران ها و نابسامانی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی موجود را کابینه ی دولت فعلی اعلام کند و با افشای کابینه ی فعلی، برای خود رأی بخرد. کابینه ی حاکم نیز برای تسخیر مجدد ناگزیر است تیغ سرکوب و سانسور را گه گاه بر سر رقیب نیز فرود آ ورد.

واکنش رسانه های موجود در برابر اقدامات رژیم اعم از مخالف و یا منتقد را چگونه ارزیابی می کنید؟

به باور من هر چند واکنش رسانه های رادیکال متناسب با شدت دامنه ی سرکوب و سانسور نبوده و نمی توان انتظار داشت که این واکنش ها ماشین سرکوب و سانسور را از پای در آورد. اما با جهانی کردن صدای اعتراض خود توانسته است، هزینه ی سرکوب و سانسور را افزایش دهد. رسانه های خودی نیز سرکوب و سانسور خود را دست آویز نمایش هم دردی با مردم، افشای سیاست های کابینه ی حاکم و تبلیغ سیاست ها و شعارهای انتخاباتی کرده اند.

تعریف شما از رسانه ی مستقل و یا وابسته چیست؟

به باور من تمامی رسانه ها، وابسته به، مستقل از هستند. در نتیجه باید دید هر رسانه خود را وابسته به کدام، به و مستقل از، کدام از می داند. در جهانی که زیست - سپهر اجتماعی بیش از هر زمانی به عرصه ی نبرد دو اردوی کار و سرمایه تبدیل شده است، هیچ رسانه ای نمی تواند مستقل از اردوی کار و سرمایه باشد. بنابر این اگر منظور از مستقل، بی طرف و مستقل بودن از این صف بندی و نبرد است، باید به صراحت گفت مستقل بودن بدین معنا چیزی جز اسطوره ای بورژوایی نیست. زیرا در جهان واقعی هر رسانه ای رساننده ی فریاد و فراخوان اردویی است. بنابر این رادیکال ها و سوسیالیست ها باید به صراحت اعلام کنند که رسانه های آن ها، سلاح نبرد اردوی کار در پیکار طبقاتی است و بدین معنا وابسته و متعهد به منافع، علایق و زاویه دید اردوی کار است و به سهم خود می کوشند پاسدار و مروج صف مستقل اردوی کار باشند. البته لازم به یاد آوری است که رسانه های اردوی سرمایه تمام کوشش خود را صرف این اسطوره می کنند که خود را گزارشگر و تحلیل گر و ناظر بی طرف معرفی نمایند، و با این بی طرفی برای برای گزارش و تحلیل و تصویر خود اعتبار و مشروعیت و دست و پا کنند. اما اگر منظور از مستقل بودن به معنای فرمال، یعنی رسمی و صوری است باید گفت رسانه ی مستقل رسانه ای است که خط مشی خبری- تحلیلی آن آزاد از فرامین و اجبار های بیرون از ارداه ی گرداننده گان آن باشد.

چه تدابیر و مکانیزمی را برای عبور و یا شکستن دیوارهای سانسور و خفقان ضروری میدانید؟

پیش از بیان هر نکته ای باید این حقیقت را یاد آوری کنم که جمهوری اسلامی به هیچ وجه در شرایط کنونی نمی تواند جامعه ی ایران را به جامعه ای مختنق تبدیل کند. چرا که مردم روزنه های بسیاری را ساخته و یافته اند که فریاد خود را به گوش جهانیان برسانند. بنابر این رژیم هرگز قادر نخواهد شد صدای مردم را در نطفه خفه کند، زیرا مردم روزانه با تبدیل تمام امکانات ارتباطی- تلفن و ای میل و نامه و وبلاگ و...- به ابزار رسانه ای، دیوارهای سانسور و خفقان را در هم می شکنند و فریاد محلی خود را ملی و فریاد ملی خود را جهانی می کنند. بنابر این به باور من بهترین تدبیر، سازمان دهی پیکار علیه تقدیری است که برای ما رقم زده اند. باید کوشش کنیم خواست آزادی های بی قید و شرط سیاسی را به یکی از خواست های محوری جنبش های اجتماعی- طبقاتی و هر اعتراض سیاسی تبدیل کنیم. هم چنین می توان با سازمان دهی و تشکیل شبکه های خبر رسانی فعال، صدای اعتراضی مردم را به گوش جهانیان رساند و با ایجاد سازمان ها و تشکل های خبرنگاران و روزنامه نگاران و فعالان رسانه های خبری- تحلیلی به پیکار سازمان یافته علیه سانسور و سرکوب پرداخت.

همبستگی و اشتراک مساعی رسانه های مستقل را تا چه اندازه لازم تلقی می کنید؟

بی شک همبستگی رسانه های جانبدار جنبش ها ی اجتماعی- طبقاتی یکی از ابزار های موثر مقابله با سانسور و سرکوب است.

با سپاس از بهروز سورن برای طرح پرسش های تأمل برانگیزش.