Tuesday, April 28, 2009

چه گونه می توان اول ماه مه را گرامی داشت؟



اول ماه مه، سالْ یاد پیکار و قیام کارگران امریکا در سال 1886 در راه است. اول ماه مه روز هم بسته گی و پیکار جهانی طبقه ی کارگرعلیه نظام سرمایه داری است. نظامی که استثمار، از خود بیگانگی، بت واره گی کالایی و شیء واره گی روابط اجتماعی از ویژه گی های سرشتی آن است. پیکار طبقه ی کارگر با شورش های پراکنده ی کارگران کارخانه های مختلف علیه شرایط تحمل ناپذیر کار آغاز شد. در مراحل آغازین این پیکار، کارگران بیش تر به سان توده ای پراکنده هر گاه کارد سرمایه به استخوان شان می رسید دست به شورش می زدند. اما با بسط مناسبات سرمایه داری و انباشت تجربه ی انقلابی و نقد تصورات و پندارهای خرده بورژوایی، پیکار طبقاتی کارگران وارد مرحله ی تازه ای شد. قیام های دهه ی سی و انقلاب های دهه ی چهل سده ی نوزده اروپا گواهی است بر این مدعا. در بستر همین شرایط تاریخی بود که اندیشه های مارکس و انگلس به سان بیان نظری جنبش ضد سرمایه داری طبقه ی کارگر، شکل گرفت و بسط یافت. مارکس و انگلس با نقد تصورات و پندارهای بورژوایی و خرده بورژوایی، سهم بسزایی در خویشتن شناسی و خودآگاهی طبقه ی کارگر ایفا کردند.

قیام ژوئن 1848 نخستین جنگ داخلی پرولتاریا علیه بورژوازی بود. در 23 ژوئن 1848، چهل هزار کارگر به خیابان ها ریختند و سنگر بستند. اصلی ترین شعار کارگران در این قیام تشکیل « جمهوری اجتماعی» بود. کارگران پنج روز در برابر یورش نیروهای سرکوبگر سرمایه مقاومت کردند، اما سرانجام قیام آنان به خون کشیده شد. بورژوازی برای نخستین بار نشان داد که در برابر قد برافراشتن کارگران به سان طبقه ای مستقل، چه گونه بی رحمانه و دیوانه وار به قتل عام آنان می پردازد. کارگران در نخستین تجربه ی قیام مستقل انقلابی خود دریافتند که : « تک آوایی شان، آوای مرگ شان از کار در خواهد آمد.»

کارگران اروپا در دهه ی 60 سده ی نوزده به ضرورت هم بسته گی جهانی خود آگاه شدند و با تأسیس انترناسیونال اول در سال 1864، بر آن شدند تا به شعار کارگران جهان متحد شوید جامه ی عمل بپوشانند. در سر لوحه ی اساسنامه ی عمومی انترناسیونال که مارکس آن را نوشته بود، به روشنی بر این آموزه ی انقلابی تاکید شده بود که : « رهایی طبقه ی کارگر باید به دست خود کارگران صورت گیرد.» در اساسنامه تصریح شده بود که رسالت و هدف انترناسیونال، متحد کردن کارگران کشورهای مختلف و سازمان دهی پیکار همبسته و جهانی آنان برای الغای ستم طبقاتی و رهایی طبقه ی کارگر است. انترناسیونال موفق شد، با پذیرش آزادی کامل برای جنبش ها و خواست های کارگران کشورهای مختلف، طبقه ی کارگر را در شبکه ای همبسته و یگانه متحد کند. در اساسنامه هم چنین به روشنی تمام بر این امر تاکید شده است که : « رهایی اقتصادی طبقه ی کارگر آن هدف بزرگی است که هر جنبش سیاسی باید هم چون وسیله ای به تبعیت از آن درآید.» و در ادامه می افزاید: « رهایی کار نه مسأله ای محلی و ملی بلکه اجتماعی است که همه ی کشورهایی را که در آن جامعه ی مدرن مستقر شده در بر می گیرد و حل این مسأله به همکاری نظری و عملی پیشرفته ترین کشورها بسته گی دارد.»

صبح 18 مارس 1871 پاریس با صدای رعدآسای « زنده باد کمون» از خواب بیدار شد. قیام کارگران و زحمت کشان به پیروزی رسید. کمون پاریس با همه ی مستعجل بودن دولت اش، 72 روز، نخستین تجربه ی حکومت کارگری در جهان بود. پرچم کمون، پرچم جمهوری جهانی نیروی کار بود. کمون با انحلال ارتش و نیروی انتظامی حرفه ای و دائمی و هم چنین لغو خدمت اجباری، جدایی کلیسا از دولت و حذف بودجه ی موسسه های مذهبی، مصادره ی اموال کلیسا، به آتش کشیدن دستگاه گیوتین به سان نماد پیکار علیه ابزار اعدام و جنایت، بر انداختن ستون پیروزی میدان وندام به سان نماد پیکار علیه میهن پرستی افراطی، کوشش برای از بین بردن بوروکراسی، لغوجرایم مالی، آموزش رایگان و... حیات انقلابی و کارگری خود را آغاز کرد. اما یورش وحشیانه ی بورژوازی فرصت تعمیق انقلاب و تصحیح خطاها را از طبقه ی کارگر سلب کرد. با این همه به گفته ی مارکس: « پاریس کارگری و کمون اش برای همیشه به عنوان پیشگام جامعه ی نوین در خاطره ها خواهد ماند و یاد جان باخته گان اش با عشق و احترام در قلب بزرگ طبقه ی کارگر جاودانه خواهد ماند.» طبقه ی کارگر در تجربه ی خون بار کمون پاریس، با خلق دولت نوع کمون توانست، ساختار سیاسی رهایی اقتصادی نیروی کار را از سلطه ی سرمایه ابداع کند.

در دهه ی 1880 اعتصاب های بسیاری در امریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان، ژاپن و روسیه رخ داد. در میان خواست های کارگران « کاهش ساعت کار به هشت ساعت کار در روز بدون کاهش دست مزد» از جمله خواست های مشترک و ثابت بود. فدراسیون سندیکاهای صنعتی و تجارتی- که بعدها به فدراسیون کار تبدیل شد- در سال 1884 کنگره ای تشکیل داد و در این کنگره تصمیمی تاریخی اتخاذ کرد. بر اساس این تصمیم به منظور دست یابی به خواست هشت ساعت کار در روز، باید در اول مه 1886 اعتراضی عمومی تدارک دیده می شد. کارگران حدود 18 ماه برای تدارک و سازمان دهی اعتصاب و اعتراض عمومی فرصت داشتند. سازمان شوالیه های کار و سازمان های سوسیالیستی و آنارشیستی نیز با شور فراوان به این جنبش پیوستند. با فرارسیدن اول ماه مه 1886، در سراسر ایالات متحده 5000 اعتصاب با شرکت 350000 کارگر آغاز شد. بورژوازی از ترس ادامه و گسترش دامنه ی جنبش، کارگران را سرکوب کرد. روز اول ماه مه پلیس به سوی تظاهر کننده گان در میلواکی تیراندازی کرد که بر اثر آن 9 نفر کشته شدند. در روز سوم ماه مه پلیس غیر رسمی در شیکاگو 6 نفر را به قتل رساند. گروه های آنارشیستی در اعلامیه ای کارگران و زحمت کشان را برای فردای آن روز به تظاهرات فراخواندند. در پایان تظاهراتی که به دعوت آنارشیست ها صورت گرفته بود پلیس به کارگران شلیک کرد و در این هنگام بمبی منفجر شد که بر اثر آن هشت پلیس کشته شد. این واقعه بهانه ای شد برای حمله و سرکوب گسترده ی فعالان کارگری. در سراسر ایالات متحده دولت به دستگیری فعالان محافل آنارشیستی و سوسیالیستی و سندیکایی پرداخت. شب بعد از واقعه، مأموران نظامی به دفتر یک روزنامه ی آنارشیستی هجوم بردند و هشت نفر را دستگیر کردند. محاکمه ی این رزمنده گان آزادی خواه از 16 ماه مه آغاز شد و تا 20 اوت ادامه یافت. هیأت منصفه هر هشت نفر را به اعدام محکوم کرد. شوالیه های کار در کنگره ی خود به این حکم اعتراض کردند. حتا در کشورهای دیگر نیز موج اعتراض علیه این حکم صورت گرفت. فشار افکار عمومی چنان نیرومند بود که حکم اعدام سه نفر از دستگیر شده گان لغو شد، اما پنج نفر دیگر در 11 نوامبر 1887 در زندان شیکاگو اعدام شدند. به رغم حضور سرکوبگر پلیس، شش هزار نفر از اهالی شیکاگو در مراسم خاک سپاری اعدام شده گان شرکت کردند.

در آن سال ها در محافل و تشکل های کارگری به تدریج این ایده در حال شکل گرفتن بود که کارگران باید خاطرات پیکار مشترک خود را با بورژوازی، که به دوره ی پیکار مشترک آنان علیه فئودالیسم بر می گشت کنار بگذارند و جشن های مستقل خود را بر پا دارند. این ایده نقش بسیاری در تصمیم کنگره ی پاریس درباره ی تعیین یک روز جهانی ویژه ی کارگران داشت. مهم ترین تصمیم کنگره ی موسس بین الملل دوم در سال 1889 اعلام اول ماه مه به عنوان روز همبستگی و پیکار جهانی کارگران بود. به رغم مخالفت گسترده ی بورژوازی، کارگران سراسر جهان این روز را به عنوان روز خود پذیرفتند و از آن پس هر سال اول ماه مه را به عنوان روز همبستگی و پیکار جهانی کارگران جشن می گیرند.

اکنون پس از گذشت 123 سال از قیام تاریخی کارگران امریکا در شرایطی به استقبال اول ماه مه می رویم که به یمن انقلاب علمی- فنی چند دهه ی گذشته امکان مادی رهایی اقتصادی نیروی کار از سلطه ی سرمایه و کار طاقت فرسا فراهم شده است. بهره دهی نیروی کار و توسعه ی نیروهای مولده چنان ابعاد شگفت انگیزی به خود گرفته که می توان به سهولت تمام نیازهای ضروری انسان ها را برآورده ساخت. به عبارت دیگر پیش شرط های مادی ایجاد جهان انسان های برابر و آزاد، اکنون بیش از هر زمان دیگری آماده است، آن چه در شرایط کنونی می تواند این امکان را فعلیت بخشد همانا اراده ی سازمان یافته ی جهانی اردوی کار و زحمت است. غیاب همین نیروی سازمان یافته، به بورژوازی این امکان را داده است که زمین را به جهنم اردوی کار و زحمت تبدیل کند. اما اکنون به رغم تمام عربده های مستانه ای که سرمایه سر می دهد، بحران ساختاری ناقوس مرگ آن را به صدا درآورده است، بحران کنونی به ویژه در کشورهای پیشرفته ی صنعتی شرایط خیزش جنبش های کارگری را فراهم نموده است. بی شک آن چه در شرایط کنونی به رغم مساعد بودن شرایط اجتماعی، مانع پیش روی جنبش کارگری است چیزی نیست جز، بحران چشم انداز رهایی تاریخی و خط مشی سوسیالیستی، و فقدان یا بی پایه بودن احزاب و تشکل های کمونیستی. یاد و خاطره ی جان باخته گان اول مه را با حل این موانع می توان گرامی داشت.


Wednesday, April 8, 2009

‌ اجرای نمایش‌ انتخابات را به کابوس حکومت تبدیل کنیم!



سی سال از اجرای اجباری نمایش‌ انتخابات در ایران می‌گذرد. در این سی سال نزدیک به سی بار رژیم اسلامی مجبور شده است به مناسبت‌های مختلف به اجرای این نمایش‌نامه‌ی تحمیلی تن بدهد. می‌گویم تحمیلی چون انقلاب ضد سلطنتی بهمن این نمایش‌ را به رژیم تحمیل کرد. اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، تم جمهوریت و پی‌آمد‌های آن، تحمیل انقلاب بهمن، در نمایش‌نامه‌ی ولایت فقیه بود. خمینی تن به جمهوری داد تا گریبان حکومت اسلامی سرمایه را از شر دموکراسی نجات دهد. خمینی به صراحت تمام گفت نه جمهوری دمکراتیک، نه جمهوری دموکراتیک اسلامی، جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیش نه یک کلمه کم. به بیان دیگر خمینی دفع افسد- دموکراسی- با فاسد- جمهوری- کرد. هر چند از همان ابتدا با اسلامی کردن جمهوری، این مفهوم را از معنای سیاسی و عرفی خود تهی کرد و بعد‌ها نیزبا عبارت دینی- فقهی امت همیشه در صحنه کوشید مفهوم دموکراتیک شهروند را از ذهن و زبان جامعه واپس رانده و سرکوب کند. اکنون پس از گذشت سی سال در آستانه ی دهمین دوره ی نمایش انتخاب ریاست فرمال جمهوری قرار گرفته ایم. می گویم ریاست فرمال و منظورم اشاره به هر دو معنای این واژه است، یعنی صوری و رسمی، زیرا ریاست واقعی در نظام اسلامی از آن نهاد ولایت فقیه است، نه رئیس جمهور. حکومت اسلامی در شرایطی به چگونه گی اجرای نمایش انتخابات ریاست جمهوری می اندیشد که بهار هشتاد و هشت را با شعار اصلاح الگوی مصرف و سپردن امنیت داخلی به سپاه آغاز کرده است. به عبارت دیگر تلاش برای حل بحران اقتصادی با یورش به نان و سطح معیشت مردم، و سرکوب شورش ها و اعتراضات مردمی بیش از پیش سرلوحه ی حکومت اسلامی سرمایه قرار گرفته است. حکومت بخوبی دریافته که سال پیش رو سال تشدید پیکار طبقاتی در دو جبهه ی کار و سرمایه و حاکمیت سیاسی و جنبش های اجتماعی- طبقاتی است. در نتیجه رسالت و تکلیف رئیس جمهور بعدی از هم اکنون مشخص و تعیین شده است، مدیریت بحران و سرکوب. بر این پایه به باور من انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری فاقد هرگونه توهم مازاد سیاسی است. بنابر این با توجه به رشد بیگانگی سیاسی، دور از انتظار نیست که دهمین دوره ی اجرای نمایش انتخابات ریاست جمهوری، به نمایشی با کم ترین حضور مردم در پای صندوق های رأی تبدیل شود. هر چند این امر از نظر سیاسی می تواند بسیار با اهمیت و با معنا تلقی شود، اما به هیچ وجه کافی نیست. عدم حضور گسترده ی رأی دهنده گان با اهمیت است زیرا حکومت خون و سرمایه ی اسلامی در شرایط کنونی بیش از هر زمانی نیاز به نمایش حضور مردم در پای صندوق های رأی دارد، نا کافی است زیرا هرگز نمی توان با بی تفاوتی سیاسی و تحریم انفعالی هیچ حکومت استبدادی را به زیر کشید. در نتیجه باید به تحریم فعال و تعرضی اندیشید. باید کوشید صدای خاموش مردم را به فریاد اعتراضی تبدیل کرد. از هم اکنون باید به سازماندهی کمپین های تحریم در داخل و خارج از کشور اندیشید. رسانه های آزاد و انقلابی به اشکال گوناگون می توانند فریاد اعتراضی و تحریم فعال مردم را به گوش جهان برسانند. شعار تحریم انتخابات را در هر اعتراض اجتماعی باید فریاد زد. شعار تحریم انتخابات را باید به یکی از شعارهای کارگران در اول ماه مه تبدیل کرد. با تحریم فعال و اعتراضی می توان دهمین دوره ی نمایش انتخابات ریاست جمهوری را به نمایش اراده ی مردم برای به زیر کشیدن حکومت خون و سرمایه ی اسلامی تبدیل کرد.