Tuesday, February 4, 2014

رویش نور




با پیکری چند پاره و زخم خورده
در میانه ی سراب های دهان گشوده
و هوای مه آلود
تاب می خورد
فریاد تکیده!

در کلاف سراب و مه
دل بسته ی
چشمه ای روشن̊ روان است
فریاد بی خزان!

تا روییدن نور
چند سراب می جوشد از مه؟