Wednesday, August 19, 2009

چه گونه می توان صف انقلاب را از ضد انقلاب متمایز کرد؟


رفیق بهروز شادی مقدم در یادداشتی کوتاه با عنوان « حزب دمکرات کردستان ایران،سازمان مجاهدین خلق ایران دوحزب بورژوایی باظرفیت های ضدانقلابی» کوشیده است نظر خود را درباره ی مواضع و سرشت طبقاتی حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران بیان کند. رفیق مقدم بر این باور است که حزب دمکرات، حزبی بورژوایی، ناسیونالیست، قوم پرست و ارتجاعی است، بنابر این حزب دمکرات را نمی توان انقلابی خواند، اما به باور ایشان این حزب را در شرایط ویژه ی کردستان در مقابل رژیم، نه می شود انقلابی خواند و نه ضد انقلابی. رفیق شادی مقدم سازمان مجاهدین را نیزجریانی بورژوایی، فناتیک، ارتجاعی با ظرفیت های فاشیستی ارزیابی می کند و حتا از ظرفیت های خطرناک اش برای جنبش آزادی خواهی سخن می گوید، اما باز بر این باور است که به علت موضع اپوزیسیونی سازمان مجاهدین در مقابل رژیم، نمی توان این جریان را انقلابی یا ضد انقلابی نامید. من با بورژوا ارزیابی کردن این دو جریان کما بیش موافقم، می گویم کما بیش زیرا به باور من دقیق تر آن است که این دو جریان را بورژوا- امپریالیست بخوانیم. چرا که حال و آینده ی این دو جریان بورژوایی، در گرو هم سویی و هم پیوندی با سیاست ها و پروژه های امپریالیستی است. تا بدین جا رفیق شادی مقدم بر اساس معیار مواضع و منافع طبقاتی، صف نیروهای انقلابی را از نیروهای ضد انقلابی متمایز می کند. در این جا نیز ایشان، نیمی از حقیقت را نادیده گرفته است. آن چه از نظر رفیق شادی مقدم دور مانده است، انقلاب و مضمون انقلاب پیشاروی جامعه ی ایران است. رفیق به ما نمی گوید که این دو جریان در برابر رخداد کدام انقلاب، نیروی ضد انقلاب محسوب می شوند. به عبارت دیگر با مشخص کردن مضمون تاریخی- طبقاتی ِانقلاب ِپیش رو می توان نشان داد کدام طبقات، نیروها و جریان ها بر اساس منافع طبقاتی خویش می توانند در صف نیروهای انقلابی قرار گیرند و کدام طبقات و نیروها و جریان ها نمی خواهند و نمی توانند در صف نیروهای انقلابی قرار گیرند. برای مثال نزد نیروهایی که انقلاب پیش روی جامعه ی ایران را، انقلابی ملی- دموکراتیک یا دموکراتیک ( با هر پسوند و پیشوندی) ارزیابی می کنند، بی شک این دو جریان بخشی از نیروهای انقلاب محسوب می شوند. اما نزد کسانی که به انقلاب سوسیالیستی باور دارند بی شک این دو جریان، در اردوی ضد انقلاب قرار می گیرند. به باور من آشفته گی و سردرگمی اصلی رفیق شادی مقدم از جایی آغاز می شود که ایشان در ادامه می کوشد با معیار مبارزه در برابر رژیم اسلامی، صف نیروهای انقلابی و ضد انقلابی را از هم متمایز کند. با مبنا قرار دادن این معیار، رفیق دیگر حتا قادر نیست جریانی را که بورژوایی، ارتجاعی، فناتیک، با ظرفیت های فاشیستی و خطرناک برای جنبش آزادی خواهی ارزیابی می کند، انقلابی یا ضد انقلابی بنامد. به باور من، معیار مبارزه در برابر رژیم اسلامی، برای شناخت و تمایز نیروهای انقلابی و ضد انقلابی، به هیچ وجه معیاری کارساز و مناسب نیست. زیرا گذشته از طبقه ی کارگر و نیروهای انقلابی، گرایشات بورژوایی و نیروهای ارتجاعی بسیاری در حال مبارزه با جمهوری اسلامی هستند. بنابر این، معیار مبارزه در برابر رژیم اسلامی، در عمل سبب در هم آمیزی صف بندی نیروهای انقلابی و ضد انقلابی می شود، نه تمایز آن ها.


No comments:

Post a Comment